جدول جو
جدول جو

معنی علی اسنوی - جستجوی لغت در جدول جو

علی اسنوی
(عَ یِ اَ نَ)
ابن حسن بن علی اسنوی مصری شافعی، ملقّب به بدرالدین. وی فقیه بود و در سال 775 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح التعجیز مختصرالوجیز لابن منعه الموصلی، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 725)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ نَ)
ابن عبدالله بوسنوی، ملقّب به عالی. از قضات بود و در قسطنطنیه سکونت داشت و درسال 1057 هجری قمری درگذشت. او راست: طوالعالانوار من مطالعالانظار فی علم الکلام. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 757)
ابن زکی بوسنوی رومی حنفی. لغوی بود و در سال 1123 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح تحفهالشاهدی، در لغت. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 764)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ غَ نَ)
ابن عثمان غزنوی. مکنی به ابوالحسن. صوفی بود و در سال 465هجری قمری درگذشت. او راست: کشف حجب المحجوب لارباب القلوب، در تصوف. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1494)
ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی. ملقب به ناصرالدین. وی مفسر بود و در سال 582 هجری قمری درگذشت. او راست: التکسیر فی التفسیر. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ رَ)
ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی. مکنی به ابوالحسن. وی ادیب وحافظ و نحوی و شاعر و راوی بود. و پیش از سال 289 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست: 1- الاعیاد و النواریز. 2- تأویل الاحادیث المشکلات الوارده فی الصفات. 3- کتاب الخصال، که در آن اشعار و حکم و امثال راجمعآوری کرده است. 4- مراسلات الاخوان و محاورات الخلان. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 247). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: طبقات الشافعیۀ اسنوی ص 153. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 150. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 88. بغیهالوعاه سیوطی ص 356. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 705. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 678. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 220 و ج 2 ص 463
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ)
ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و اصولی و ادیب و صوفی بود. در سال 668 هجری قمری در قونیه متولد شد. سپس به قاهره و از آنجا به دمشق رفت. و امر قضا را در شام عهده دار شد. و در ذی القعده یا شوال سال 729 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست. 1- التعرف لمذهب التصوف للکلابادی. 2- الشافی فی الاصول. 3- شرح الحاوی الصغیرفی فروع الفقه الشافعی. 4- مختصر منهاج الدین للحلیمی فی شعب الایمان. 5- مصنف فی حیاه الانبیاء. و نیز اورا اشعاری است. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون ج 1 ص 411 و 420 و... هدیه العارفین ج 1 ص 717. الدررالکامنه ص 24. طبقات الشافعیۀ سبکی ص 144. تاریخ ابن وردی ج 2 ص 291. البدایۀ ابن کثیر ج 14 ص 147
ابن صدری قونوی. ملقب به بدرالدین. صوفی بود و در سال 1216 هجری قمری درگذشت. او راست: کشف الاسرار فی شرح الطریقه المحمدیه، در وعظ و ارشاد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن محمد بن علی بن هبه الله بن احمد اسنائی مصری شافعی، ملقّب به نورالدین. وی فقیه بود و در سال 707 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الروضه. 2- شرح تعجیزالوجیز موصلی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین، بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 418. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 715)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَ)
ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی. متولد سال 691 ه. ق. وی در سال 748 یا 757 یا 768 هجری قمری در دمشق درگذشت. او راست: شرح المعالم، در اصول فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنه ج 3 ص 41. شذرات الذهب ج 6 ص 183. کشف الظنون ص 1726. هدیهالعارفین ج 1 ص 722)
ابن احمد بن علی بن احمد ارموی حنبلی، ملقّب به زین الدین. وی در سال 853 هجری قمری درگذشت. او راست: جواهر التبصره فی علم الرؤیا. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 730)
لغت نامه دهخدا
(عَ لی یُن نَ)
ابن محمد جواد بن علی بن موسی الرضا علیهم السلام، ملقّب به نقی. دهمین امام از ائمۀ شیعۀ اثناعشریه. رجوع به ابوالحسن (علی النقی... شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ سَ)
ابن عجلان بن رمیثه بن ابی نمی حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. وی از امرای مکه بود که در سال 789 هجری قمری بعد از عزل عنان بن مغامس به امارت آنجا برگزیده شد ودر سراسر مدت امیری خویش با مخالفان در جنگ و ستیز بود و سرانجام در سال 797 هجری قمری به دست عده ای از خویشان خود از بنی حسن در بطن مرّ از نواحی مکه کشته شد. (از اعلام زرکلی بنقل از ابن الفرات ج 9 ص 420. شذرات الذهب ج 6 ص 350. ابن ایاس ج 1 ص 304. خلاصهالکلام ص 36)
ابن نظام الدین حسنی حسینی، ملقّب به صدرالدین. وی صوفی بود و در سال 1015 هجری قمری درگذشت. او راست: ریاض السالکین فی صحیفه سیدالعابدین. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 254)
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسن حسینی، مشهور به ابن معصوم. ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمدبن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقّب به الناصرلدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عطیفه بن مصطفی بن عیسی بن جلال الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن میثه بن رضاءالدین بن محمدعلی بن عطیفۀ حسنی کاظمی. رجوع به علی کاظمی شود
ابن اسماعیل بن شریف حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به اعرج. از پادشاهان دولت سجلماسه در مغرب است به شمال افریقا. رجوع به علی سجلماسی شود
ابن عبدالله بن احمد بن علی بن عیسی بن محمد بن عیسی حسنی شافعی سمهودی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سمهودی شود
ابن حسن بن محمد بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. رجوع به علی نعمی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِ)
ابن ابی الحسن سندی مدنی. ملقب به نورالدین. محدث بود و در سال 1138 هجری قمری درگذشت. او راست: کفایهالحاجه فی شرح سنن ابن ماجه. (از معجم المؤلفین از فهرس الازهریه ج 1 ص 544). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ سَ)
ابن احمد بن ابراهیم بن زبیر عنانی فسوی شافعی. ملقب به رشید و مکنی به ابوالحسن. فقیه بود. و در سال 563 هجری قمری درگذشت. وی مدتی نیز عهده دار امور قضا بود. او راست: شرح المفتاح ابن قاص طبری، در فروغ فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1769 و هدیه العارفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ سَ)
ابن احمد نسوی. مکنی به ابوالحسن. ریاضیدان و منطقی و از اهالی ’نسا’در خراسان بود و تا حدود سال 421 هجری قمری میزیست. او راست: 1- التجرید فی اصول الهندسه. 2- رساله فی المداخل الی علم المنطق. 3- المقنع فی الحساب الهندسی فی العراقین العربی و فارسی. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات الظاهریه و تراث العرب العلمی ص 257)
ابن محمد نسوی. مکنی به ابوالقاسم. وی به عربی شعر میگفت و مقل است. (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ سَ)
ابن حمزه بن عبدالله اسدی کوفی، مشهور به کسائی و مکنّی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود
ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جبارۀ زبیری قرشی اسدی، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زبیری شود
ابن دبیس بن صدقه بن منصور اسدی مزیدی. آخرین تن از حکام بنی مزید در حله. رجوع به علی مزیدی (ابن دبیس بن...) شود
ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَ)
ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. رجوع به علی طاهری (ابن طاهر...) شود
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان اموی سفیانی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سفیانی شود
لغت نامه دهخدا